خلاصه داستان : پاچوآ مرد جوانی است که یک داروخانه را راه اندازی کرده است. مغازه ای که او اجاره کرده، متعلق به مردی به نام ریاض است. روزی ریاض از پاچوآ می خواهد مادرش اوماچی را که در شهر دیگری زندگی می کند، به این شهر بیاورد. پاچوآ به آن شهر رفته ولی این سفر او را با حوادثی روبرو میسازد که یادآور خاطرات گذشتهی اوست و ...