خلاصه داستان :«فرانک لوکاس» (واشينگتن) راننده و محافظ يکي از رؤساي تشکيلات تبهکاري است که پس از مرگ رئيسش خيلي زود موقعيت خود را به عنوان وارد کننده ي درجه ي يک مواد در هارلم نيويورک تثبيت مي کند. «ريچي رابرتس» نيز پليس درستکاري است که رهبري گروه ضربت مبارزه با مواد را به عهده دارد و مي کوشد تا جلوي فعاليت هاي تشکيلات «لوکاس» را بگيرد اما…